loading...
ته قلب
رویا بازدید : 5 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
اینجا ! یعنی همین دنیای بی در و پیکر مجازی ! گاهی وقتها آنچنان سیلی ٍ فرهنگی /هنری/ اجتماعی/ سیاسی ای

به آدم میزند که یکی از مجازستان میخوری و یکی از دیوار !

یکجور هایی آدم را یاد خرافه ای به نام "دًجال" می اندازد ! از هر صفحه اش اعتقادی بیرون می آید و مشت میشود توی صورتت ! اگر جا خالی هم بدهی فایده ندارد ! چرا که جاخالی دادن در برابر مشتهای مجازی ! واقعی ست و صد در صد کله ات میخورد توی دیوار !

یعنی کلا جاخالی دادن با جاخالی ندادنش ! یکی ست ! هر دو تایش میخوری توی دیوار !

حالا اگر در این دنیای مجازی کسانی هم باشند که تو را ! از لابه لای واژه هایت پیدا کنند و توی رینگ بیاندازند و چًک و لگدهای مجازی نثارت کنند ! حالت میشود چیزی شبیه به من !

همه اش می خواهی خودت را پنهان کنی ! اما نمیشود...یکی مثل " حامی" پیدا میشود که اولین سوالش این است : تو چه مرگته مه تاب ؟ !!

بعد تو فکر میکنی که واقعا یک مرگت هست ! که حامی فهمیده ! و شروع میکنی به انکارش ! و از آنجایی که او هم مثل خودت اردیبهشتی ست ! زیر بار نمی رود...آخرش هم حرف را از زیر زبانت بیرون میکشد ! اما باز هم خودت را میزنی به آن راه معروف ! و این رفتارش را میگذاری به پای همان 4 تا کتاب روانشناسی که خوانده !

بعد میروی سراغ " آیدا " اولین کلمه را که میگویی ! نمیدانم از کجایت ! حس میکند که ناراحتی ! و بعد میگوید: باید روی سرت بمب انرژی منفجر کنم ! میگوید بخند و شاد باش ماهی!

به این هم فکر میکنی که آخه این دیگه چجوری فهمید ؟؟؟!!!

سرت را می اندازی پایین و میروی پیش "پارمیدا" آنجا دلت میخواهد بحث کنی بر سر اینکه دولت حسن کلیدساز هم مثل اوس محمود است! اما میگوید : امید داشته باش خواهر !

حالا بماند که باز در کفٍ این قضیه میمانی که چطور فهمید من نا امیدم !

خودت را غرق میکنی در توهمات مجازی ات ! که اگر قرار وبلاگیٍ "عالیجناب " را لبیک میگفتی چه میشد مثلا ؟؟

یا اینکه چقدر دلت میخواهد "سیاوش" را ببینی!؟

دلت میخواهد چمدانت را ببندی و بروی اهواز...دست  "زهرا "و روژانش را بگیری بیاوری خانه تان...بگویی : دیگه نمیزارم بری!

تهدید میکنی که وبلاگت را حذف میکنی و میروی خارج ! بعد میایند و میگویند ! دیوانه ات میکنیم ! دونه دونه موهایت را میکنیم ! اصلا میایند و میگویند تو غلط میکنی !!!

در دلت ذوق میکنی که برایشان مهمی...دوستت دارند...تو هم دوستشان داری..

گاهی هم دلت از همین دوستان مجازی میگیرد...ازشان سرد میشوی...

یک مثلی هست که فکر میکنم همه تان شنیده باشیدش که : دنیا دار مکافاته !

اما مجازستان چی ؟ اینجا اگر بدی کنیم مجازی مجازات میشویم ؟

میشود دل کسی را مجازی شکاند ؟ آنوقت دل خودت هم مجازی میشکند ؟

مهتاب است دیگر گاهی دلش میخواهد غررررر بزند ! شما بگذارید به پای محبتش !

مهتابنوشت : من عاشق این دنیای مجازی ام...

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 20
  • بازدید کلی : 225